جدول جو
جدول جو

معنی عمرو کلبی - جستجوی لغت در جدول جو

عمرو کلبی
(عَ رِ کَ)
ابن اسود کلبی اجداری. از بنی اجداربن عوف بن عذره. شاعری است جاهلی و از سوارکاران بشمار میرفت. وی در قوم خود رئیس و سرور بوده است. (از الاعلام زرکلی از آمدی ص 42، و مرزبانی ص 238)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ رَ یِ کَ)
ابن عقیل بن بلال بن جریر بن عطیۀ کلبی یربوعی تمیمی. وی اهل یمامه و از نوادگان جریر شاعر بود و در سال 182 ه. ق. متولد شد. او ساکن بادیۀ بصره بود و خلفای بنی عباس را دیدار میکرد و مورد اکرام آنان واقع میگشت و تا عهد الواثق بالله عباسی در قید حیات بود و در اواخر عمر بینایی خود را از دست بداد. عماره شاعری فصیح و توانا بود و نحویان بصره از لغات و زبان او استفاده میکردند و سرانجام در سال 239 ه. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ سُ لَ)
ابن جموح بن زید بن حرام انصاری سلمی. صحابی بود و در عهد جاهلیت از رؤسا و اشراف بنی سلمه بشمار می رفت و او را در منزل بتی از چوب بود که آن را می پرستید. وی آخرین تن از انصار بود که اسلام آورد و در سال 3 ه. ق. در غزوۀ احد شهید گشت. (از الاعلام زرکلی از الاصابه، و صفهالصفوه ج 1 ص 265). صحابی کسی است که نه تنها پیامبر اسلام را دیده، بلکه با او زندگی کرده و از او آموخته است. این افراد، اولین دانش آموختگان اسلام محسوب می شوند و از نظر تاریخی و مذهبی، جایگاهی والا دارند. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ تَ لِ)
ابن أیهم بن افلت تغلبی. شاعر و از نصارای تغلب درعصر اول اسلام بود و در الجزیره سکونت داشت. وی معاصر اخطل بود و اشعار بسیاری نیز دارد. نام او را ’عمیر’ نیز دانسته اند. (از الاعلام زرکلی از سمط اللاّلی ص 184 و المرزبانی ص 242)
لغت نامه دهخدا